حکایت آموزنده ?روزی یک کشتی در ساحل لنگر انداخت، بار کشتی بشکههایی از عسل بود پیرزنی آمد که ظرف کوچکی همراهش بود و به بازرگان گفت: از تو میخواهم که این ظرف را پر از عسل کنی تاجر نپذیرفت و پیرزن رفت… سپس تاجر به دستیارش سپرد که آدرس آن پیرزن را… بیشتر »
آخرین نظرات