? لبخندهای پشت خاکریز ? گور بہ گور شده در منطقہ، جایے ڪہ ما بـــودیم بچہ ها اغلب براے خـــودشان چالہ ای ڪنده بـــودند و در آن نمـــاز شب مے خـــواندند. گاهے پیش مے آمد ڪسے اشتـــباها در محلے ڪه دیگرے درست ڪرده بود نــماز مے خــواند و صــاحب اصلے… بیشتر »
کلید واژه: "نمازشب"
#خاطرات_طنز_شهدا ? وقتی دید نمی تونه دل فرمانده رو نرم کنه مظلومانه دست به آسمان بلند کرد و نالید: « ای خدا تو یه کاری کن. بابا منم بنده ت هستم!… ? » ? حالا بچه ها دیگه دورادور حواسشون به اون بود. عباس ریزه یه دفعه دستاش پایین اومد. رفت طرف منبع… بیشتر »
آخرین نظرات