#_استدراج در لغت به معنای این است که کسی در صدد بر آید پله پله و بتدریج از مکانی و یا امری بالا رود و یا پایین آید و یا نسبت به آن نزدیک شود.(مفردات راغب)
در اصطلاح به معنای نزدیک شدن تدریجی به سوی هلاکت و نابودی در دنیا و یا آخرت است که به صورت خفا و ناپیداست. به عبارت دیگر استدراج تجدید نعمتی است بعد از نعمت دیگر بگونهای که شخص و یا اشخاص و یا جامعهای مورد عذاب غرق در مظاهر مادی و سرمست از نعمت های که یکی بعد از دیگری در اختیار شان قرار گرفته، به زیاده روی در معصیت و کفر و عناد می پردازد و به تدریج و بدون توجه به سوی هلاکت و نابودی نزدیک می شود و از خدا و نتایج کارهای خود غافل می گردد.(طباطبایی ، محمد حسین؛ المیزان ،ترجمه ،سید محد باقر موسوی همدانی ، ج16، صص256-257)
- امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند وقتی بخواهد به بنده اش خیری برساند وقتی بنده اش گناهی می کند به دنبال گناهش ، به بلاء و ناملایمتی دچارش می سازد، تا آنکه استغفار بیادش بیاید و وقتی بخواهد به بنده اش شرّی برساند وقتی بنده اش گناهی کرد، دنبال گناهش نعمتی به او می رساند، تابدین وسیله استغفار از یادش برود، و او همچنان به گناه کاری خود ادامه دهد، واین سخن خداست که می فرماید: ((سنستدرجهم منآ حیث لایعلمون )) و این استدراج به نعمت دادن در وقت معصیت است.الدر المنثور ، ج3، 149.
امام حسین (ع): استدراج خداوند نسبت به بنده، این است که به او نعمت فراوان دهد؛ ولی توفیق شکر گزاری را از او سلب کند_#
موضوع: "اسوه حسنه"
پیامبر در رفتار خود مدبرانه عمل می کرد و سرعت عمل داشت .نگذاشت در هیچ قضیه ای وقت بگذرد. قناعت و طهارت شخصی داشت و هیچ نقطه ضعفی در وجود مبارکش نبود . او معصوم و پاکیزه بود این خودش مهمترین عامل در اثر گذاری است . اثر گذاری در عمل به مراتب فرا گیر تر و عمیق تر است از اثر گذاری با زبان. او قاطعیت و صراحت داشت. پیامبر هیچ وقت دو پهلو حرف نزد. البته وقتی با دشمن مواجه می شد کار سیاسی دقیق می کرد و دشمن را به اشتباه می انداخت .در موارد فراوانی پیامبر دشمن را غافلگیر کرده است چه از لحاظ نظامی چه از لحاظ سیاسی.
او هرگز عهد و پیمان خودش را با مردم وبا گروههایی که با آنها عهدوپیمان بسته بود حتی با دشمنانش نشکست بلکه آنها بودند که پیمان را نقض میکردند . لذا همه میدانستند که وقتی با این شخص قرارداد بستند به قرارداد او می شود اعتماد کرد.
پیامبر تضرع خود را حتی در جنگها هم از دست نداد و ارتباط خود را با خدا روز به روز محکمتر کرد در وسط میدان جنگ همان وقتی که نیروهای خودش را مرتب می کرد خودش دست به سلاح می برد و فرماندهی قاطع می کرد روی زانو می افتاد و دستش را پیش خدای متعال بلند می کرد و جلوی مردم شروع می کرد به اشک ریختن و با خدا حرف زدن . پروردگارا تو از ما پشتیبانی کن .تو خودت دشمنان را دفع کن .نه دعای او موجب می شد نیرویش را به کار نگیرد نه بکار گرفتن نیرو موجب می شد که از توسل وارتباط با خدا غافل بماند . او هرگز در مقابل دشمن عنود دچار ترس وتردید نشد.
ایشان ده سال حکومت کردند اما اگر بخواهیم عملی که در این ده سال انجام گرفته را به یک مجموعه پرکار بدهیم تا آنرا انجام دهد در طی صد سال هم نمی توانند آن همه کارو تلاش را تلا ش و خدمت را انجام دهند . اداره آن حکومت و ایجاد آن جامعه یکی از معجزات پیامبر است.
رسول خدا در سال دهم هجرت به حج مشرف شدند باجمعی از مسلمانان از مدینه . در این سفر پیامبر اکرم از حج خانه خدا برای بیان مفاهیم اسلامی چه سیاسی چه نظامی چه اخلاقی وچه اعتقادی استفاده شایان توجهی کردند .ایشان طی سخنرانی هایی که در آنجا داشتند همه مطالب عمده ای را که مسلمانان باید به آن توجه عمیق بکنند تقریبا بیان کردند که عمدتا مسائل سیاسی بود . انسان به خوبی درک می کند این کسانی که امروز در دنیای اسلام حج را جدای از مسائل سیاسی قلمداد می کنند و تصور می کنند در حج فقط باید عبادت داشت چقدر از تاریخ اسلام و از سیره نبی اکرم دور و بیگانه اند.
پیامبراسلام اسوه حسنه بود و هیچگاه اسلام را به تقریر اسلام نمایان کنونی معرفی نکرد.
آخرین نظرات